· فواید اقتصادی سرمایه اجتماعی
عوامل تولید اقتصادی در طول زمان و با شکل گرفتن روابط مدرن اقتصادی - اجتماعی از نو بازشناسی شدهاند. اضافه شدن عواملی چون عدالت اجتماعی، تعادل زیست محیطی و... به عوامل سنتی سرمایه، زمین و نیروی کار، حاکی از آن است که مقوله تولید و توسعه اقتصادی باید دائماً بازخوانی شود.
سرمایه اجتماعی از پدیدههای جدید و عاملی در بهرهوری اقتصادی مطرح است. «این نوع از سرمایه به عنوان یک چارچوب غیررسمی رابطه و همکاری بین دو یا چند فرد، عاملی است در تقویت روابط اجتماعی که تاثیر بالقوه مثبتی بر سلامتی و ارتقای نیرو به عنوان یکی از عوامل بهرهوری دارد. بدین ترتیب باید به سرمایه اجتماعی به عنوان یک عامل مثبت در ارتقأ بهرهوری اقتصادی در جامعه نگریست و در کنار درک درست از این پدیده، راهکارهایی را برای تقویت این سرمایه و جلوگیری از ابعاد منفی آن یافت.»(خواجه پور خویی،23/10/1381)
اقتصاد جدید سرمایه داری، سرمایه اجتماعی را به کار میگیرد، آن را تهی میسازد و باز آن را پر میکند. اقتصاددانان نئوکلاسیک اهمیت هنجارهای اجتماعی تعاونی را در اقتصاد به خوبی میدانند و برای تبیین این که چگونه عناصر عقل گرای خودخواه به همکاری با یکدیگر روی میآورند ، نظریه دقیقی دارند.
اقتصاددانان هنجارهایی را که به طور نهادینه ساخته شدهاند، به خوبی می شناسند: «نظریه آنها برای ارزیابی این که رفتار دولت با کارآمدی - رو به افزایش ، و کارآمدی رو به کاهش چیست؟ رهنمودهایی فراهم میسازد. آنچه که اقتصاددانان به سختی میپذیرند اهمیت آن چیزی است که میتوان "هنجارهایی که به طور برونزاد ساخته شدهاند" نامید. یعنی هنجارهای بیرون از نظام اقتصادی که بر رفتار اقتصادی تاثیر میگذارند و از منابعی از قبیل فرهنگ یا مذهب سرچشمه میگیرند.»(فوکویاما ، 1379:62)
عمدهترین اثر کلاسیک بر انواع تحلیل (درباره تاثیر هنجارهای برونزاد بر اقتصاد) ، کتاب اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری است. نظامی از باورها که در بوجود آوردن "انقلاب صنعتی " نقش مهمی ایفا کرده است.
بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی اهمیت هنجارهای برونزاد را در اقتصاد سرمایه داری پذیرفتهاند و بسیاری دیگر اعتقاد دارند که در طول زمان اقتصاد سرمایه داری، سرمایه اجتماعی را که به وسایل غیراقتصادی ایجاد شده است، از معنی تهی میسازد.
برای سنجش میزان سرمایه اجتماعی در یک جامعه باید به وجوه سلبی این سرمایه تو جه کرد، وجوهی که میتواند نمایشگر جهتگیری نزولی سرمایه اجتماعی باشد. آمار خودکشی، فساد (در انواع متنوع وگوناگون آن)، فحشأ، مهاجرت به خارج، اعتیاد، جرائم اجتماعی، طلاق، مشکلات روانی افراد، ناهنجاریهای اجتماعی، زندانیان، چکهای برگشتی، ورشکستگی، مراجعات به دادگستری و دادگاهها، تصادفات رانندگی، سکتههای ناگهانی، قانون شکنیهای روزمره و.... وجوهی را در بر میگیرند که روند حرکت سرمایه اجتماعی را در جوامع بشری نشان میدهد. با تکیه بر این آمار میتوان به مقایسه بین کشورها پرداخت و به راز و رمز توسعه یافتگی یا عقب ماندگی آنها پی برد.
فقط به عنوان نمونه میتوان گفت که اعتماد متقابل بین شهروندان نسبت به یکدیگر و حکومت یکی از شاخصهای سرمایه اجتماعی است که نقشی بس مهم در مراودات اقتصادی و تجاری و امر سرمایه گذاری دارد. سرمایه اجتماعی به هر کشاورز امکان میدهد، کار خود را با سرمایه فیزیکی کمتری به صورت ابزار و وسایل به انجام رساند یک چنین ساختار اجتماعی صنعتی است که در آن سفته و برات دست به دست میشود. به عنوان مثال یاریگری به شیوه بُرابُری که میان هموطنانمان در گذشتههای دور رواج داشت در واقع یک نوع از سرمایه اجتماعی است که «در آن مردم یک یا چند روستا در فصل برداشت محصول به کمک هم میرفتند و بدون مزد کمک میکردند و در موقع برداشت محصول دیگری که به کمک او آمده است به سرزمین وی میرفتند. این یاریگری در ایران رواج داشت.»(فرهادی، 212: 1373)
وقتی اعتماد متقابل معاملات و مناسبات از دست برود هر فعال اقتصادی مجبور میشود در معامله با دیگران انواع تضمینها را بگیرد یا بدهد که انجام همه این مسائل هزینه دارد و هزینهاش هم در نهایت به کل جامعه تحمیل میشود.
«آنچه امروزه به عنوان درجه خطر در اقتصاد کشورها اندازهگیری و اعلام میشود برآمده از سرمایه اجتماعی هر کشور است. سرمایه اجتماعی ملاتی است که پی و بنیاد اقتصاد، فرهنگ و سیاست یک کشور را میسازد. این سرمایه از جنس عقل، عاطفه، معنویت، اخلاق و... در یک کلام نرمافزاری است.کاهش یا سقوط سرمایه اجتماعی در یک جامعه آن را در سراشیبی زوال و فروپاشی قرار میدهد و افزایش سرمایه اجتماعی راههای تازه رشد و رفاه را بر روی جامعه میگشاید.»(بی نام ، 27/9/1381)
· سرمایه اجتماعی و توسعه اجتماعی
کارشناسان معتقدند که افزایش سرمایه های اجتماعی شامل حسن اعتماد، امیدواری به آینده، اتکا به جامعه و همبستگی آن، برقراری عدالت اجتماعی، ایجاد رفاه، تحمل، مدارا و گذشت و وفاق از اصلیترین راهکارهای دستیابی به توسعه پایدار در یک جامعه است. با این حال نقش توسعه و پیشرفت فناوری ارتباطات و گسترش یافتن جریان آزاد اطلاعات به ویژه در عرصه رسانهای در شکل دهی جامعه نوین و زیرساختهای رفتاری و هنجاری جامعه انکارناپذیر است، پدیدههای نوینی که در کنار آثار مثبت خود در ایجاد رفاه بیشتر و زندگی بهتر، آسیبهای جدی و بعضاً جبران ناپذیری به بدنه جامعه وارد میسازند.
· ابعاد سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی در سطوح مختلف مورد بحث قرار می گیرد. سطح کلان(Micro Level) و خرد(Micro Level ) از آن جمله است. چنانچه مدیران و حکومت کنندگان، در سطوح مختلف با این مفهوم آشنایی پیدا کنند میتوانند با تقویت و بهرهبرداری مفید از آن، بسیاری از هزینههای اجتماعی، سازمانی و سیستمی را کاهش دهند و براساس آن به تغییرات ساختاری و فرآیندی در نظام های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اقدام کنند. همانطور که قبلاً گفته شد فوکویاما سرمایه اجتماعی را به عنوان یکی از پدیدههای جامعه شناختی کلان در نظر گرفت.
· ایجاد و نابودی سرمایه اجتماعی
اقتصاد سرمایه داری جدید، برای سرمایه اجتماعی تقاضای مداومی را به وجود میآورد. اینکه آیا برای برآوردن این تقاضا ذخیره کافی (سرمایه اجتماعی) وجود دارد یا نه، به عوامل گوناگونی بستگی دارد که بسیاری از آنها بیرون از اقتصاد بازار آزاد است. «به مسأله ذخیره (سرمایه اجتماعی) در دو سطح پاسخ داده میشود، یکی سطح مربوط به واحدهای انفرادی و سطحی دیگر در جامعه به عنوان یک کل، از جمله مسائل مربوط به سیاست گذاری اجتماعی است. در مورد واحدهای انفرادی، سرمایه اجتماعی را میتوان از طریق سرمایه گذاری اجتماعی مستقیم در آموزش و پرورش و کارآموزی در زمینههای تعاونی ایجاد کرد...»(فوکویاما، 86: 1379)
فراهم ساختن و تدارک سرمایه اجتماعی با واسطه و میانجیگری مجموعهای از نهادهایی که تقریباً به وسعت و گستردگی خود جامعه هستند، صورت می گیرد. خانوادهها ، مدارس، و انجمنهای داوطلبانه تخصصی ، فرهنگ عمومی از آن جمله است. اکثر نهادها با اقتصاد و بازار کاملا ًبیگانه هستند.
عواملی که باعث ایجاد و نابودی سرمایه اجتماعی میشود: 1- فروبستگی 2- ثبات 3- ایدئولوژی و...
سرمایه اجتماعی اساساً خارج از بخش دولتی بوجود میآید ؛ یعنی یا از طریق فرآیند خودانگیخته یا از طریق آنچه که تولید برونزاد میگویند. «سرمایه اجتماعی هر روز در موقعیتهای مختلف از دو فرد که با یکدیگر دوست میشوند. تا در یک هنجار دو سویه شرکت میکنند ، تا شرکتی که کارگران را جامعه پذیر میسازد و تا یک فرهنگ شرکتی مشترک و حتی با یک جنبش سیاسی که به وسیله گروهی از فعالان آغاز به کار می کند، بوجود میآید.»(همان ،86)
سرمایه اجتماعی از جهتی یک کالای عمومی است و بنابراین به عاملی که مسوول ایجاد آن است ، به سادگی قابل تخصیص نیست. این امر حاکی از آن است که انگیزه عوامل عرضه کننده سرمایه اجتماعی در بازار محدود است.
بنگاههای دولتی و سازمانهای خصوصی از راههای مختلف سرمایه اجتماعی ایجاد می کنند. به طور مثال نظامهای مدارس دولتی علاوه بر بهره مندی از اشکال متعارف سرمایه اجتماعی ، کودکان را برای قواعد عام فرهنگی تر، تربیت می کردند.
فروبستگی: از عواملی که بر ایجاد و نابودی سرمایه اجتماعی تاثیر دارد فروبستگی است. فروبستگی به ویژه در مورد سیستمهای اعتمادی آشکار است: «اثر فروبستگی به ویژه با درنظر گرفتن سیستمی شامل والدین و کودکان به خوبی میتواند مشاهده شود. در اجتماعی که مجموعه وسیعی از انتظارات و تعهدات، بزرگسالان را به هم پیوند میدهد، هر بزرگسالی میتواند از حساب مشترک خود با دیگر بزرگسالان برای کمک به نظارت و کنترل فرزندانش استفاده کند. (کلمن، 487: 1377)
ثبات: عامل دومی که بر ایجاد و نابودی سرمایه اجتماعی تاثیر میگذارد، ثبات ساختا ر اجتماعی است. هر شکل سرمایه اجتماعی، به استثنای شکلی از سازمانهای رسمی با ساختارهای مبتنی بر مشاغل نشات میگیرد، به ثبات بستگی دارد. در هم گسیختگی سازمان اجتماعی یا روابط اجتماعی میتواند بر سرمایه اجتماعی بسیار ویرانگر باشد. اختراع اجتماعی سازمانهایی که به جای افراد مشاغل ، عناصر ساختار را تشکیل میدهند شکلی از سرمایه اجتماعی فراهم کرده است . که میتواند ثبات را در برابر بیثباتی افراد حفظ کند. در مواردی که افراد، صرفاً اشغال کنندگان مشاغل هستند، تنها عملکرد شاغلان، نه خود ساختار ، با تحرک افراد دچار اختلال میشود. اما برای هر شکل دیگر سرمایه اجتماعی تحرک فردی کنش بالقوهای را به وجود میآورد که نابودکننده خود ساختار و بنابراین سرمایه اجتماعی وابسته به آن خواهد بود.
ایدئولوژی: عامل سومی که بر ایجاد و نابودی سرمایه اجتماعی تاثیر میگذارد ، ایدئولوژی است. «ایدئولوژی با تحمیل این خواست به فرد که به سوی چیزی یا کسی غیر از خودش عمل کند، سرمایه اجتماعی به وجود می آورد...همچنین شیوههای وجود دارد که به کمک آن ایدئولوژی میتواند اثر منفی بر ایجاد سرمایه اجتماعی داشته باشد. ایدئولوژی خودبسندگی، مانند آنچه طرفداران اپیکور در یونان باستان با آن اعتقاد داشتند.» (کلمن و هوفر1997 )
عوامل زیادی بر ایجاد و نابودی سرمایه اجتماعی تاثیر میگذارد، فقط یک دسته بزرگ از آنها به ویژه مهم است و آن،
دستهای از عواملی است که افراد را کمتر به یکدیگر وابسته میکند. رفاه و فراوانی عامل مهمی در این دسته است. حضور این عوامل گوناگون اجازه میدهد که هر سرمایه اجتماعی که به وجود آمده است مستهلک شود و تجدید نشود.
ادامه دارد
(( قابل توجه ... در صورت استفاده از مطالب ، ذکر منبع ضروری است.))