دو نکته درباره سرمایه اجتماعی
1- سرمایه اجتماعی زیر مجموعه سرمایه انسانی نیست چرا که این سرمایه متعلق به گروههاست نه به افراد. سرمایه اجتماعی نقش بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در جوامع ایفا میکند و شبکههای روابط جمعی انسجام بخش میان انسانها و سازمانهاست. (سرمایه انسانی مثل تحصیلات، مهارت) هنجارهایی که شالوده سرمایه اجتماعی را تشکیل میدهند در صورتی معنی دارد که بیش از یک فرد در آن سهیم باشد.
2- دوم سرمایه اجتماعی با توجه به علم سیاست و علم اقتصاد، لزوماً چیزی خوبی نیست. در این علوم همکاری و همیاری برای تمام فعالیتهای اجتماعی خواه خوب یا بد، ضروری است. گذر جامعه از کماین شافت به گزل شافت، از سنتی به صنعتی، از ساده به پیچیده، همه از هنجارهای مثبت حکایت دارد.
· مؤلفههای سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی از سه مولفه اعتماد اجتماعی،(Social Trust) انسجام اجتماعی (Social Cohesion) و مشارکت اجتماعیSocial Partiwpation) )تشکیل شده است. این سه مؤلفه در یک رابطه متعامل قرار گرفتهاند و هر کدام تقویت کننده دیگریاند و از مولفههای اصلی سرمایه اجتماعی محسوب میشوند و از مفاهیم کلیدی جامعه شناختی هستند.
1- اعتماد اجتماعی(Social Trust)
یکی از مفاهیم مفید در تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی، شبکه اعتمادNetwork of Trust)) است. اعتماد در متن کنشهای انسان نمود پیدا میکند، به خصوص در آن دسته از کنشها که جهتگیری معطوف به آینده دارند و آن نوعی رابطه کیفی که به تعبیر کلمن "قدرت عمل کردن را تسهیل میکند". شبکه اعتماد عبارت از گروهی است که براساس اعتماد متقابل به یکدیگر از اطلاعات، هنجارها و ارزشهای یکسانی در مبادلات فیمابین خود استفاده میکنند. از این رو اعتماد فیمابین نقش زیادی در تسهیل فرآیندها و کاهش هزینههای مربوط به اینگونه تبادلات دارد. شبکه اعتماد میتواند بین افراد یک گروه و یا بین گروهها و سازمانهای مختلف به وجود میآید.
فوکویاما معتقد است که «قبل از ورود به هر سیستم اجتماعی و یا حتی سیستم تجاری، بااطلاعات کافی درباره شبکههای اعتماد موجود در آن سیستم و ویژگیهای آن بدست آورد.»(http://www.ml.com) زیرا اعتماد را اساس هرگونه مبادلات اقتصادی و اجتماعی درنظر می گیرد. «وی از اعتماد به مثابه شاخصی برای بیان سرمایه اجتماعی در معنای ارزشهای جمعی شبکههای اجتماعی و اخلاق فرهنگی که بنیاد رشد و ثبات اقتصادی را تشکیل میدهند، استفاده میکند.» (Ibid) تماس گروههای اجتماعی دارای میزان خاصی از شعاع اعتمادند که به مفهوم میزان گستردگی دایره همکاری و اعتماد متقابل اعضای یک گروه است. در یک نتیجهگیری میتوان گفت که هر چه یک گروه اجتماعی شعاع اعتماد وسیعتری داشته باشد، سرمایه اجتماعی بیشتری خواهد داشت. چنانچه یک گروه اجتماعی برون گرایی مثبتی نسبت به اعضای گروههای دیگر داشته باشد، شعاع اعتماد این گروه از حد داخلی آن فراتر میرود.
شعاع اعتماد در فرهنگها به گونه ی متفاوتی مشاهده میشود:
«به طور مثال در فرهنگ مردم چین و بیشتر ساکنان آمریکای لاتین، سرمایه اجتماعی زیادی در بین خانوادهها و گروههای
دوستانه شخصی وجود دارد، اما این گروهها به شدت دارای اعتماد کمی نسبت به افراد خارج گروه خود هستند.
برای این گروه ها ، اعتماد به افراد خارج گروه بسیار مشکل و حتی غیرممکن است. در چنین فرهنگ هایی هر کسی خود
را فقط متعلق به یک خانواده و یا گروه می داند. بنابر این در این فرهنگ ها حتی شرکت ها و بنگاه های اقتصادی عمدتا
ماهیت خانوادکی دارند و به ندرت از محدوده اولیه خود بزرگتر میشوند.
این امر باعث می شود که فعالیت این شرکت ها محدود شود و به احتمال زیاد عمر آنها نیز کوتاه گردد و در نسل های
بعدی این خانوادهها از بین بروند.
نقش اصلی در اقتصاد این کشورها به عمده سرمایه اجتماعی و شعاع اعماد موجود در ورابط تجاری و تبادلات شبکه های
اعتماد خانوادگی است»(Ibid)
شبکههای اجتماعی امکان انتقال و انتشار اعتماد را فراهم میکنند. من به شما اعتماد دارم چرا که من به او اعتماد دارم و مرا مطمئن ساخته که به شما اعتماد دارد. «به نظر سلیگمن اعتماد مسئلهای است که در فرایند انتقال از روابط شخصی و غیررسمی بین افراد به اشکال نهادی و عمومی شده در فضایی که بوسیله قرارداد، قانون و مبادله متقابل انباشته شده محصور گردیده است.»(ازکیا و غفاری 1383:283)
شبکههای اعتماد علاوه بر کاهش هزینههای مدیریت جامعه، موجب میشوند که زمان و سرمایه بیشتری اختصاص به فعالیتهای اصلی پیدا کند و علاوه بر آن موجب انتقال دانش اعضای گروهها به یکدیگر شود و جریان مناسبی را از یادگیری و دانش در بین آنها فراهم میسازد و این امر میتواند در کاهش هزینههای مدیریتی توسعه اجتماعی و سازمانی بسیار موثر باشد. «... و اعتماد اجتماعی، هنجارهای معامله متقابل، شبکههای مشارکت مدنی و همکاری موفقیتآمیز متقابلاً یکدیگر را تقویت میکنند. وجود نهادهای همکاری جویانه کارآمد مستلزم مهارتها و اعتماد بین اشخاص میباشد اما آن مهارتها و این اعتماد نیز به نوبه خود به وسیله همکاری سازمان یافته تلقین و تقویت میشوند. هنجارها و شبکههای مشارکت مدنی به رفاه اقتصادی کمک مینمایند و به نوبه خود به وسیله این رفاه تقویت میشوند.»(پاتنام،1379:309)
2- انسجام اجتماعی
«انسجام اجتماعی دلالت بر توافق جمعی میان اعضای یک جامعه دارد. به عبارتی انسجام در کل، ناظر بر میزان و الگوی رابطه متقابل بین کنشگران، گروهها و خرده فرهنگهای تمایز یافته است.»(ازکیا و غفاری ،1383:286) انسجام اجتماعی در یک حوزه تعاملی معین شکل و معنا پیدا میکند. دورکیم احساسی را در میدان تعاملی به وجود میآید عاطفه جمعی(Collective Emotion) مینامد. «از نظر دورکیم عاطفه جمعی عمیق اکثراً طی مناسک جمعی بوجود میآید و بدین نخو موجبات افزایش و تحکیم انسجام اجتماعی را فراهم میکند.» (همان، صص 286-287)
پیوند بین انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی نیز حائز اهمیت است. زیرا بین این دو ، نوعی تعامل وجود دارد یکی از پیششرط های مشارکت، قابلیت ظرفیتهای متقابل برای ارتباط و تعامل داشتن با دیگران است.
این هنجارها و تعاملات اجتماعی به این جهت به عنوان یک سرمایه و در قالب سرمایه اجتماعی تعریف میگردند که دارای کارکردهای اقتصادی مهمی در سیستم های اجتماعی هستند.
3- مشارکت اجتماعی
«مشارکت اجتماعی دلالت بر گسترش روابط بین گروهی در قالب انجمنهای داوطلبانه ، باشگاهها، اتحادیهها و گروههایی دارد که معمولاً خصلتی محلی و غیر دولتی دارند و هدفشان مشارکت و درگیر ساختن مردم در فرآیند اجتماعی مختلف در قالب سیاستهای اجتماعی است.»(همان ،ص292) به عبارتی «مشارکت اجتماعی بر آن دسته از فعالیتهای ارادی دلالت دارد که از طریق آنها اعضای یک جامعه در امور محله، شهر و روستا شرکت کرده و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دادن حیات اجتماعی مشارکت دارند.»(محسنی تبریزی ، 1369:108)
مشارکت اجتماعی با مشارکت مردمی قرابت نزدیکی دارد، زیرا مشارکتی است که از متن جامعه بر میآید وً عرصههای مختلف زندگی اجتماعی را هم در بر میگیرد. چنین مشارکتی در برنامههای عمران اجتماعی به ویژه در سطح روستاها، جایگاه ویژهای دارد که غفلت از آن و فراهم ساختن بسترهای لازم برای بسط بهرهگیری مناسب از آن، برنامههای عمران اجتماعی را در سطوح مختلف دچار مشکل و نارسایی میکند. نمود عینی مشارکت اجتماعی وجود نهادهای مشارکتی چون انجمنها، گروهها، سازمانهای محلی و غیردولتی است.
«مقیاس مشارکت اجتماعی پایین یکی از مقیاسهایی است که به لحاظ علمی برای سنجش مشارکت اجتماعی در ادبیات مشارکت مورد توجه قرار گرفته است.»(ازکیا و غفاری ،1383:293)
مشارکت را نوع کنش هدفمند نیز دانستهاند که در فرآیند تعاملی بین کنشگر و محیط اجتماعی او برای رسیدن به اهداف معین و از پیش تعیین شده ، نمود پیدا می کند. در نگاهی دیگر مشارکت را فرایند آگاهانه تقسیم قدرت و منابع کمیات و فراهم سازی فرصت برای ردههای پایین جمعیتی جهت بهبود شرایط زندگی آنها بیان کردهاند.
گائوتری در تعریف مشارکت میگوید: «مشارکت فرایندی اجتماعی، عمومی، یکپارچه ، چندگانه، چند بعدی و چند فرهنگی است که هدف آن کشاندن همه مردم به ایفای نقش در همه مراحل توسعه است.»(همان ص 290)
· سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی
سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی اغلب مکمل یکدیگرند. ارزش مفهوم سرمایه اجتماعی در این واقعیت است که جنبههای معینی از ساختار اجتماعی را از طریق کارکردشان تشخیص میدهد. (پیرمردها، جوانان و کودکان) به شخصه سرمایه انسانی هستند اما موقعی که ساختار جامعه این اجازه را میدهد که جوانان در اتوبوس از صندلی خود بلند شوند و پیرها بنشینند، سرمایه اجتماعی می شود و ما در روابط پا شدن و نشستن پی به سرمایه اجتماعی میبریم. صندلی سرمایه فیزیکی است اما طرز استفاده از آن که چگونه به کار میرود سرمایه اجتماعی است. یعنی کارکردی که به وسیله سرمایه اجتماعی مشخص میشود، ارزش و جنبههایی از ساختار اجتماعی برای کنشگران میتوانند برای تحقق علائقشان از آنها استفاده کنند.
«سرمایه اجتماعی به نوبه خود هنگامی به وجود میآید که روابط میان افراد به شیوهای دگرگون شود که کنش را تسهیل میکند. سرمایه فیزیکی کاملاً ملموس است و در مهارتها و دانشی که فرد (آموزش و پرورش) کسب کرده است ، تجسم مییابد. سرمایه اجتماعی کمتر از این محسوس است، زیرا در روابط میان افراد، تجسم مییابد. سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی فعالیت تولیدی را تسهیل میکنند و سرمایه اجتماعی نیز همانند آن عمل میکند.»(کلمن 1377:465)
از دیدگاه اقتصادی میتوان سرمایه اجتماعی را به عنوان یکی از انواع سرمایههای هر حکومت، سازمان یا اجتماع در نظر گرفت. در الگوهای گذشته ، تنها عامل انسانی در انواع سرمایهها (سرمایه انسانی) مطرح بود که بیشتر مبتنی بر تعداد، تخصصها، دانش و مهارتهای نیروی انسانی در سطوح مختلف کارکنان و مدیران است. اما توجه به یک نظام سیاسی و یا سازمان به عنوان یک نظام اجتماعی به این امر منجر میشود که سرمایه اجتماعی نیز به عنوان نشان دهنده ارزش اقتصادی شبکههای اعتماد و کاهش دهنده هزینههای مبادلات و تعاملات در این فهرست قرار گیرند. به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی بیانگر ذخیره اقتصادی مولفههای فرهنگی و اجتماعی ما بین سرمایه انسانی است.
ادامه دارد
(( قابل توجه ... در صورت استفاده از مطالب ، ذکر منبع ضروری است.))