8 - رویکردهای توانمندسازی
آنچه که تاکنون در این تحقیق مورد بحث قرار گرفته است، اهمیت توانمندسازی برپیشرفت و تعالی جامعه را نشان میدهد و این رویکرد برای همه جوامع (توسعه یافته و توسعه نیافته) نه تنها مفید است بلکه مهم و ضروری است و هزینههای اجتماعی را پایین میآورد. توضیح آنکه واگذاری کارهای دولتی به مردم (مشارکت دادن) همان اجرای طرح دولت کوچک است، دولتها با کوچک کردن حیطه خود، بخشی از کارهای خود را (تمرکززدایی، خصوصیسازی، واگذاری امور مردم به مردم و...) به مردم واگذار میکنند که این رویکرد باعث ایجاد اعتماد قوی بین دولت و ملت میشود و اگر دولتها بخواهند چنین اتفاق میمون بیافتد باید در جهت توانمندسازی گام بردارند.
اغلب کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه به خاطر ساختار حکومتی متمرکز، اجازه مشارکت شهروندان در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی را نمیدادند و ملتها را به عقب رانده و آلت دست خود کرده بودند. با فروپاشی این حکومتها و یا تجدیدنظر در اعمال این گونه سیاستها، به این نتیجه رسیدهاند که بدون مشارکت مردم، امکان موفقیت و پیشرفت مملکت وجود ندارد، بنابراین به جامعه مشارکتی رو میآورند. همچنین برای مشارکت دادن مردم که طی سالیان متمادی، مجزا از حکومت و ساختاری اقتصادی بودهاند، آموزش خاص خود را طلب میکند که توانمندسازی اشاره به پرکردن این خلع دارد.
در کشور ما به ویژه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکید بر حضور مردم و دادن حق انتخاب به آنان از اولویتهای نظام قرار گرفته و در قانون اساسی نیز به بخش دولتی، تعاونی و خصوصی توجه شده است. در برنامه چهارم توسعه دولت موظف شده است برای توانمندسازی فقرا اقداماتی صورت بدهد.
در لایحه برنامه پنجساله چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و زیرعنوان ف هشتم (ارتقای امنیت انسانی و عدالت اجتماعی) ماده152 آمده است: «دولت موظف است به منظور استقرار عدالت و ثبات اجتماعی، کاهش نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، کاهش فاصله دهکهای درآمدی و توزیع عادلانه درآمد کشور و نیزکاهش فقر و محرومیت و توانمندسازی فقرا، از طریق تخصیص کارآمد و هدفمند منابع تامین اجتماعی و یارانههای پرداختن، برنامههای جامعه فقرزدایی و عدالت اجتماعی را به اجرا بگذارد» (http://mellat.majlis.ir). که در بند (ج) «بر تعیین خط فقر و تبیین برنامههای توانمندسازی متناسب و ساماندهی نظام خدمات حمایتهای اجتماعی، برای پوشش کامل جمعیت زیر خط فقر مطلق و نظام تامین اجتماعی، ودر بند (د) بر طراحی برنامههای ویژه اشتغال، توانمندسازی، جلب مشارکتهای اجتماعی، آموزش مهارتهای شغلی و زندگی، به ویژه برای جمعیتهای سه دهک پایین درآمد»(Ibid) تاکید شده است.
در بند (ح) نیز آمده است: «رویکرد توانمندسازی و مشارکت محلی، براساس الگوی نیازهای اساسی توسعه و تشخیص نیاز توسط جوامع محلی برای ارائه خدمات اجتماعی، از طریق نظام انگیزشی برای طرحهای عمرانی کوچک، متناسب با ظرفیتهای محلی اتخاذ میگردد».(Ibid) که در این سه بند به طور مستقیم بر توانمندسازی تاکید شده است.
طبق ماده155 برنامه پنجساله چهارم توسعه «دولت مکلف است برای حفظ و ارتقای سرمایه اجتماعی، ارتقای رضایتمندی عمومی و گسترش نهادهای مدنی، طرح جامع توانمندسازی و حمایت از حقوق زنان و برقراری عدالت جنسی در ابعاد حقوقی، اجتماعی، اقتصادی و اجرایی را در مراجع ذیربط تدوین و تصویب کند».(Ibid) این سند مبین اصول راهبردها و سیاستگذاریهای بخشی و زمینه ساز طرح قوانین و مقررات مورد نیاز برای اجرای سیاستها و راهکارها در برنامه پنجساله چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.
«سند ملی توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیر رسمی در جلسه11/9 /82 هیات وزیران، به پیشنهاد وزارتخانههای مسکن و شهرسازی و کشور مطرح و به استناد اصل138 قانون اساسی تصویب شد».(http://mellat.majlis.ir) با تصویب این سند، ستاد ملی توانمندسازی با عضویت وزرای مسکن و شهرسازی، کشور، نیرو، صنایع ومعادن، کار و امور اجتماعی، اطلاعات، دادگستری و رؤسای سازمانهای حفاظت و محیط زیست و مدیریت و برنامهریزی کشور تشکیل میشود. ریاست این ستاد به عهده وزیر مسکن و شهرسازی و دبیرخانه آن هم در وزارتخانه مسکن و شهرسازی خواهد بود.
«این ستاد نسبت به شناسایی و تعیین محدودههای اسکان غیررسمی حاشیه شهرها اقدام و به ترتیب اولویت، طرحهای توانمندسازی و ساماندهی اسکان غیررسمی تهیه شده توسط استانها را تصویب میکند و به مراجع ذی ربط قانونی ارجاع میدهد».(Ibid)
در تعاریف متعددی که از توانمندسازی داده شد، بر مشارکت دادن مرم در امور، واگذاری اختیار و مسئولیت بیشتر به شهروندان تاکید شده است. «مفهوم، مشارکت مردم به طور وسیعی به عنوان اصل عملیاتی بنیادی برای طرحهای توسعهای به رسمیت شناخته شده است. "مشارکت مردم" فرآیند پیچیدهای است و حقایق، رهیافتها یا روشهای عام اندکی در این زمینه وجود دارد» (کلیتون، اوکلی و پرات،1 :1383) البته بین مشارکت دادن و مشارکت کردن تفاوت وجود دارد. در مشارکت دادن، مردم یک جامعه در معرض وسایل ارتباط جمعی، اجرای طرحهای عمرانی در یک منطقه و... به دلایلی شرکت میکنند. مثلاً مردم یک منطقه که کار تسطیح اراضی کشاورزی آنان در حال اجرا باشد و یا باید اجرا شود، ناگزیرند وارد عمل شوند. اما مشارکت کردن به معنی اگاه کردن مردم به سرنوشت شان و اهمیت حضور آنان در اجرای یک طرح و یا دستیابی به یک هدف است که در اجرای آن طرح و یا رسیدن به هدف مورد نظر، بدون اینکه ضرورتی در کار باشد، وارد عمل میشوند که مورد اخیر بشتر تاکید است. همچنین «صرف اعلام مشارکت مردم کافی نیست، بلکه باید مشارکت را رواج داد. این امر نیازمند زمان، منابع، درک و ثبات قدرم است، اما نتیجة نهایی باید فرآیند توسعهای باشد که منحصراً در کنترل متخصصان بیرونی نباشد، بلکه افراد محلی و نمایندگان آنها، افکار، مهارتها و دانش آنان را نیز در بر میگیرد»(همان منبع:1 ).
در توانمندسازی «معمولاً عدم تمرکز یعنی متمرکز نکردن اعضا و منابع و تفویض کرد قدرت، به مثابه تصمیمات مرکزی، مورد ملاحظه قرار گرفته است» (چمبرز،270 :1997). مشارکت مردم میتواند پایداری را تضمین کند و فعالیتهای توسعه را مؤثرتر سازد و به ایجاد ظرفیتهای محلی کمک کند. اما پیشبرد مشارکت مردم، مستلزم شیوه فعالیتی متفاوت ونیز رهیافتها و روشها و انتظارات متفاوت است و مردم باید از آن آگاهی داشته باشند.
ادامه دارد