سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 72642

  بازدید امروز : 14

  بازدید دیروز : 2

توسعه اجتماعی

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

درباره خودم

 

لینک به لوگوی من

توسعه  اجتماعی

 

بایگانی

توانمندسازی
سرمایه اجتماعی

 

اشتراک

 

 

به کار بستن دانش را وا نمی گذارد، جز کسی که در پاداش آن تردید دارد . [امام علی علیه السلام]

توانمندسازی (2)

 

5- توسعه‌ مشارکتی‌ چیست؟

‌از اواخر دهه‌ هفتاد تفسیرهای‌ گوناگونی‌ از مفهوم‌ مشارکت‌ در توسعه‌ به‌ عمل‌ آمده‌ اکه‌ تحقق‌ هر یک‌ از این‌ موارد توسعه‌ مشارکتی‌ است، برخی‌ از این‌ نمونه‌ها، بدین‌ قرارند:

‌- «در خصوص‌ توسعه‌ روستایی‌ [و به‌ ویژه‌ منطقه‌ای‌ ] مشارکت‌ شامل‌ دخالت‌ مردم‌ فرآیندهای‌ تصمیم‌گیری، اجرای‌ طرحها، شراکت‌ در منافع‌ حاصل‌ از طرحهای‌ توسعه‌ و دخالت‌ آنان‌ در ارزشیابی‌ این‌ طرحهاست» (کلیتون، اوکلی، پرات‌. : 1383)  به‌ طوری‌ که‌ مشارکت‌ مردمدر تدوین‌ قوانین‌ و تصمیم‌گیری‌ها به‌ ویژه‌ منطقه‌ای‌ آثار مهمی‌ بر زندگی‌ آنان‌ خواهد گذاشت‌ و چه‌ بسا عدم‌ مشارکت‌ خسارات‌ جبران‌ ناپذیری‌ به‌ بار خواهد آورد که‌ شکست‌ در اجرای‌ طرح‌ یکی‌ از این‌ موارد است.

- «مشارکت‌ مربوط‌ به‌ تلاش‌ سازمان‌ یافته‌ برای‌ افزایش‌ کنترل‌ منابع‌ و نهادهای‌ تنظیم‌ کننده‌ در موقعیت‌های اجتماعی‌ خاص‌ بدست‌ گروهها و جبنش‌هایی‌ است‌ که‌ تاکنون‌ چنین‌ کنترلی‌ بر امور نداشته‌اند» (همان‌ منبع:6) که‌ این‌ موارد بر تمرکززدایی‌ تاکید دارد و باعث‌ ایجاد فرصت‌هایی‌ به‌ منظور مشارکت‌ اجتماعی‌ می‌شود. در اینجا سازمانهای‌ غیر دولتی(‌NGO) ، انجمن‌های‌ تجاری، اتحادیه‌های‌ کارگری‌ و گروههای‌ بومی‌ و در نهایت‌ سازمانها و تشکل‌ها به‌ دسته‌بندی‌های‌ بازیگرانی‌ می‌پیوندند که‌ به‌ طور سنتی‌ بر حکومت‌ محلی‌ تسلط‌ داشته‌اند. این‌ امر برای‌ ارتقای‌ دموکراسی‌ فوق‌العاده‌ مهم‌ است. زیرا دموکراسی، امکان‌ ایجادمراکز قدرت‌ و سلطه‌ غیردولتی‌ در جامعه‌ و مشارکت‌ مردمی‌ را فراهم‌ می‌کند.

- «مشارکت‌ در جوامع‌ محلی‌ فرآیند فعالی‌ است‌ که‌ به‌ موجب‌ آن، گروههای‌ بهره‌ور یا مراجعان، بر هدایت‌ اجرای‌ یک‌ طرح‌ توسعه‌ با هدف‌ افزایش‌ رفاه‌ و آسایش‌ خودبه‌ لحاظ‌ درآمد، رشد فردی، خوداتکایی‌ یادیگر ارزش‌هایی‌ که‌ برای‌ آنان‌ گرامی‌ است، تاثیر می‌گذارد» (همان‌ منبع‌:‌6 )این‌ فرایند، فرصت‌ لازم‌ را برای‌ بروز ابتکار و توانمندیهای‌ اقتصاد محلی‌ فراهم‌ می‌کند. بدین‌ معنی‌ که‌ افراد محلی‌ اجازه‌ یابند در محیط‌های‌ بازار رقابت‌ در حال‌ رشد مشارکت‌ کنند چون‌ قدرت‌ اقتصادی‌ متمرکز در چند شخص، مشکلاتی‌ را برای‌ شهرهای‌ کوچک‌ و جوامع‌ محلی‌ بوجود می‌آورد که‌ نبود درآمد به‌ منظور سرمایه‌گذاری‌ در انواع‌ زیرساختهای‌ اساسی‌ (که‌ برای‌ عملی‌ کردن‌ توسعه‌ اقتصاد خصوصی‌ ضروری‌ است) یکی‌ از مشکلات‌ است. لذا مکانیسم‌ بازار باید به‌ نهادهای‌ محلی‌ به‌ عنوان‌ نهادهایی‌ که‌ برای‌ رفاه‌ عمومی‌ تلاش‌ می‌کند. مسئولیت‌ بیشتری‌ بدهد.

‌- «مشارکت‌ را می‌توان‌ فرآیند توانمندسازی‌ محرومان‌ و طردشدگان‌ تلقی‌ کرد. این‌ نظر مبتنی‌ بر شناسایی تفاوتهای‌ گروهها و طبقات‌ گوناگون‌ به‌ لحاظ‌ قدرت‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ است». (همان‌ منبع:6 )

- در زمینه‌ اقتصادی‌ گفته‌ شد اما در زمینه‌ سیاسی، توانمندسازی‌ باید به‌ ظهور احزاب‌ سیاسی‌ بیانجامد منابعی‌ (اقتصاد)در اختیار آنها قرار دهد این‌ نوع‌ توانمندسازی‌ به‌ حکومت‌ غیرمتمرکز اشاره‌ دارد که‌ فرصت‌هایی‌ را برای‌ گروهها به‌ منظور فعالیت‌های‌ سیاسی‌ فراهم‌ می‌کند و به‌ آنان‌ اجازه‌ می‌دهد در انتخابات‌ شرکت‌ کنند. «مشارکت‌ به‌ این‌ مفهوم‌ مستلزم‌ ایجاد سازمانهایی‌ برای‌ فقرا است‌ که‌ دموکراتیک، مستقل‌ و خوداتکا باشند» (کلیتون، اوکلی‌ و پرات‌ . 6 :1383 )‌چنین‌ فرایندی‌ اساساً‌ مردمی‌ و با انگیزه‌ مشارکت‌ جویانه، به‌ بررسی‌ مسال‌ مشترک‌ و مورد علاقه‌ کل‌ اجتماع‌ مربوط‌ با یک‌ تبادلنظر آزاد می‌پردازد. بنابراین، «توسعه‌ مشارکتی‌ به‌ منزله‌ شراکتی‌ است‌ که‌ مبتنی‌ بر گفتگو میان‌ بازیگران‌ مختلف‌ است‌ تا از این‌ رهگذر دستور کار به‌ طور مشترک‌ تعیین‌ شود و [تجربیات] و نظرات‌ افراد مهمی‌ و دانش‌ بومی‌ آگاهانه‌ طلب‌ گردد و محترم‌ باشد». (همان‌ منبع :6 ).

 

- 6 توانمندسازی‌ و بروز توانایی‌های‌ مردم‌

‌تصور می‌شد که‌ توانمندسازی‌ بحثی‌ است‌ که‌ مردمان‌ مناطق‌ را به‌ خاطر نادان، سنتی، سواد و کم‌ تحرک‌ بودن، توانا می‌سازد اما باید گفت‌ این‌ تصویر بسیار غلط‌ و نادرست‌ است. زیرا در توانمندسازی‌ تاکید بر بروز استعدادها و توانایی‌هایی‌ است‌ که‌ در جوامع‌ دوردست‌ و مناطق‌ حاشیه‌ای‌ نهفته‌ است‌ و به‌ کارگیری‌ این‌ توانایی‌ها در طرحهای‌ توسعه، سازنده‌ و مفید است. چه‌ بسا (البته) که‌ تلفیق‌ تجربیات‌ و دانایی‌های‌ مردمان‌ مناطق‌ روستایی‌ و حاشیه‌ای‌ از غنای‌ طرح‌ می‌افزاید و باعث‌ موفقیت‌ در ایجاد قطع‌ رشد و اجرای‌ طرحهای‌ توسعه‌ای‌ می‌شود.

‌روستاییان‌ در طی‌ سالیان‌ زندگی‌ در مناطق‌ خود تجربیات‌ خوبی‌ بدست‌ آورده‌اند و آن‌ را به‌ محک‌ تجربه‌آزمایش‌ زده‌اند و توانستند از این‌ موهبت‌ برای‌ حفظ، گسترش‌ و تصحیح‌ محیط‌ و پایداری‌ آن‌ استفاده‌ کنند. در توانمندسازی‌ نیز استفاده‌ از دانش‌ بومی‌ وتلفیق‌ آن‌ با دانش‌ نوین‌ اصل‌ است. ضمن‌ اینکه، این‌ رویکرد باعث‌ جامعه‌ مشارکتی‌ با ابعاد وسیع‌ آن‌ می‌شود. همچنین‌ در رویکرد جدید (توانمندسازی)، مدیریت‌ از پایین‌ به‌ بالا است. رویکرد مدیرییتی‌ از پایین‌ به‌ بالا یعنی‌ ؛ «مشارکت‌ دادن‌ اقشار محروم‌ و حاشیه‌ نشین‌ جامعه‌ برای‌ اجرای‌ طرحها و توجه‌ به‌ دخالت‌ دادن‌ آنان‌ در تصمیم‌گیری‌ها که‌ در حکم‌ وسیله‌ای‌ برای‌ گسترش‌ و توزیع‌ دوباره‌ فرصت‌ها با هدف‌ همیاری‌ در توسعه‌ و بهره‌مندی‌ همگانی‌ از مواهب‌ آن‌ است.» (ازکیا :1384)

در این‌ رهیافت، مردم‌ بومی‌ دیگر طفیلی، سرباز، نادان، بی‌ سواد، تنبل، غیراقتصادی‌ و...قلمداد نمی‌شود بلکه‌ بازیگر اصلی‌ در جامعه‌ هستند. اما در مدیریت‌ از بالا به‌ پایین‌ مصلحان‌ روستایی‌ با تصور نابه‌جا و متاثر از دیدگاه‌ نوسازی، بدون‌ توجه‌ به‌ استعدادها و تجارب‌ مردم‌ و بدون‌ دخالت‌ آنان، طرحهای‌ توسعه‌ای‌ را در مناطق‌ اجرا می‌کردند که‌ این‌ طرحها یا به‌ شکست‌ می‌انجامید و یا کمترین‌ بازدهی‌ را در پی‌ داشت. اکنون‌ این‌ دیدگاه‌ عوض‌ شده‌ است‌ و یکجانبه‌ عمل‌ نمی‌شود. و در پایان‌ این‌ بحث‌ تاکید می‌شود که‌ در توانمندسازی‌ برای‌ توسعه‌ یک‌ منطقه، تلفیق‌ این‌ دو رهیافت‌ مدیریتی‌ و استفاده‌ از توانایی‌ محرومان‌ جامعه‌ ضروری‌ تلقی‌ می‌شود که‌ این‌ نگاه‌ توسعه‌ای‌ از نوع‌ پایدار آن‌ است.

 7 - حوزه‌های‌ توانمندسازی‌

‌توانمندسازی‌ باید در سه‌ حوزه‌- 1  فرهنگی‌- 2  قابلیت‌های‌ افراد- 3  سازماندهی‌ افراد و ایجاد تشکل‌ رخ دهد.

 7 - 1 - توانمندسازی‌ در حوزه‌ فرهنگی:

‌«در حوزه‌ فرهنگی‌ بر نگرش‌ها، ارزش‌های‌ حاکم‌ بر مردم‌ در مشارکت‌ و تصمیم‌گیری‌ در امور جامعه‌ و. سرنوشت‌ خود دلالت‌ دارد. در این‌ حوزه، توانمندسازی‌ باید اعتماد به‌ نفس‌ در افراد ایجاد کند، نگاه‌ به‌ خودش‌ (کسب‌ هویت) توقیت‌ شود، عزت‌ نفس‌ به‌ افراد جامعه‌ بدهد» (انصاری:1384)  عناصر خرده‌ فرهنگ‌ مانع‌ توسعه‌ زدوده‌ شود. توضیح‌ آنکه‌ در ادبیات‌ توسعه، شناسایی‌ و رفع‌ موانع‌ و سدهای‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ مانع‌ توسعه‌ مهم‌ است. «به‌ اعتقاد راجرز در جریان‌ دگرگونی‌ و توسعه‌ روستاها [و مناطق‌ حاشیه‌ای]، شناخت‌ و آگاهی‌ از خصوصیات‌ فرهنگی‌ مردم‌ از اهمیت‌ بسزایی‌ برخوردار است، [زیرا] برنامه‌های‌ دگرگونی‌ اجتماعی‌ در روستا اگر بر پایه‌ شناخت‌ ارزشها، وجهه‌ نظرها و انگیزه‌های‌ [مردم‌ بومی‌ ] دهقانان‌ استوار نباشد، شکست‌ خواهد خورد». (ازکیا،54 :1374) .

خرده‌ فرهنگ‌ شامل‌ بسیاری‌ از عناصر فرهنگ‌ کلی‌تر و خود (خرده‌ فرهنگ) جزیی‌ از آن‌ است. در ضمن‌ شامل بعضی‌ از جنبه‌هایی‌ است‌ که‌ فقط‌ به‌ آداب‌ و رسوم‌ مناطق‌ خاصی‌ مربوط‌ است‌ و در فرهنگ‌ کلی‌تر وجود ندارد. خرده‌ فرهنگ‌ انواع‌ مختلفی‌ دارد مثلاً‌ خرده‌ فرهنگ‌ جوانان، رانندگان، کشاورزان، دانشگاهیان، فروشندگان‌ و.... که‌ در درون‌ هر یک‌ از این‌ خرده‌ فرهنگ‌ها، اعضا دارای‌ ارزش‌ها، وجهه‌ نظرهای‌ خاص‌ و دیگر عناصر مشترک‌ می‌باشند. مردم‌ روستایی‌ و دهقانان‌ نیز دارای‌ خرده‌ فرهنگ‌های‌ خاص‌ خود می‌باشند که‌ سالیان‌ سال‌ در آنان‌ نهادینه‌ شده‌ است. راجرز از کسانی‌ است‌ که‌ درباره‌ خرده‌ فرهنگ‌ دهقانی‌ نظریه‌ دارد. البته‌ افراد زیادی‌ دراین‌ زمینه‌ ابراز عقیده‌ کرده‌اند.

‌«در خرده‌ فرهنگ‌ دهقانی‌ انگیزه‌ها، ارزش‌ها و وجهه‌نظرها از عناصر اصلی‌ و مهم‌ به‌ شمار می‌روند و کلیدها برای‌ درک‌ رفتار هستند» (همان‌ منبع:55 )  وجه‌ نظر(Attitude)  عبارت‌ از آمادگی‌ ذهنی‌ برای‌ انجام‌ کاری‌ است‌ و نشانه‌هایی‌ از عمل‌ فردی‌ را که‌ به‌ انجام‌ آن‌ تمایل‌ دارد، نشان‌ می‌دهد. تعریف‌ دیگر موجه‌ نظر عبارتست‌ از «وضع‌ روانی‌ که‌ یک‌ فرد انسانی‌ به‌ منظور عمل‌ کردن‌ بر له‌ یا علیه‌ یک‌ هدف‌ معین‌ به‌ خود می‌گیرد».(همان‌ منبع:55 ).ارزشهای‌ اجتماعی‌ عبارتند از «پیش‌ فرض‌های‌ ناآگاهانه‌ و مجرد در مورد اینکه‌ از لحاظ‌ اخلاقی‌ چه‌ چیزی‌ درست‌ است‌ وطبیعی‌ است‌ که‌ این‌ ارزشها از اهمیت‌ بسزایی‌ برخوردارند» (ازکیا،.(55 :1374 )‌ از انگیزه‌ نیز، نیازها و علایق‌ در مورد انواع‌ خاصی‌ از فعالیت‌ها و نمایانگر عدم‌ تعادل‌ و یا عدم‌ رضایت‌ در رابطه‌ با برخی‌ اهداف‌ تعریف‌ شده‌ است. تمام‌ این‌ اصطلاحات، یعنی‌ انگیزه‌ها، وجهه‌ نظرها و ارزشهای‌ اجتماعی، کلید درک‌ رفتار به‌ شمار می‌روند.

‌راجرز ده‌ عنصر اصلی‌ خرده‌ فرهنگ‌ دهقانی‌ را که‌ مانع‌ توسعه‌ است‌ به‌ این‌ شرح‌ اشاره‌ می‌کند: عدم‌ اعتماد متقابل‌ در روابط‌ شخصی، فقدان‌ نوآوری، تقدیرگرایی، پایین‌ بودن‌ سطح‌ آرزوها و تمایلات، عدم‌ چشم‌پوشی‌ از منافع‌ آنی‌ به‌ خاطر منافع‌ آتی، کم‌ اهمیت‌ دادن‌ به‌ عامل‌ زمان، خانواده‌ گرای، وابستگی‌ به‌ قدرت‌ دولت، محلی‌ گرایی‌ و فقدان‌ همدلی. لذا توانمندسازی‌ باید روستاییان‌ را از تبعیت‌ از این‌ وجهه‌ نگرش‌ها و باروها، رها سازد و استقلال‌ فکری، اتکا به‌ خود و اعتماد به‌ نفس‌ را در آنان‌ تقویت‌ کند. این‌ تصور که‌ چیزهای‌ مطلوب‌ در زندگی‌ (نظیر: زمنی، ثروت، تندرستی، دوستی،عشق، قدرت‌ و امنیت) به‌ میزان‌ کمی‌ وجود دارد و نفع‌ یک‌ فرد در ضرر دیگری‌ است، مانع‌ توسعه‌ به‌ شمار می‌آید و در توانمندسازی‌ باید برای‌ زدودن‌ چنین‌ تصوراتی‌ تلاش‌ و به‌ مردم‌ جوامع‌ روستایی‌ اگاهی‌ داده‌ شود. درک‌ افراد برای‌ کنترل‌ آینده‌ و برنامه‌ریزی‌ صحیح‌ برای‌ بهزیستی‌ ارتقأ یابد.

7- 2 -  حوزه‌ قابلیت‌های‌ افراد:

‌در این‌ حوزه‌ باید نیازها شناسایی‌ و تفاوتها دیده‌ شود و توانایی‌های‌ افراد و قابلیت‌های‌ بکار گرفته‌ می‌شود، و استعدادهای‌ نهفته‌ در جامعه‌ (آنچه‌ که‌ در بخش‌ بروز توانایی‌ها آورده‌ شده‌ است) کشف‌ گردد. حوزه‌ قابلیت‌های‌ افراد دو بخش‌ دارد:

ا‌لف ) قابلیت‌های شناختی‌ به‌ طور کلی‌ است:

باید اقشار حاشیه‌ای‌ را در حوزه‌های‌ قانون‌مقررات، بازار، اجتماع، اشغال‌ و... اطلاعات‌ داده‌ شود. «عدم‌ شناخت‌ قانون، عدم‌ آگاهی‌ حقوقی، رقابت‌ با دیگران‌ برای‌ اشتغال‌ و خدمات‌ در شرایط‌ یکسان، سبب‌ می‌شود که‌ روستاییان‌ به‌ راحتی‌ قربانی‌ غارتگری‌های‌ قدرتمندان‌ گردند» (چمبرز 142:1997)  که‌ در اینجا، افراد باید از حقوق‌ خود دفاع‌ و به‌ منافع‌ خود توجه‌ کنند. در برنامه‌ریزی‌ منطقه‌ای‌ هم‌ بدون‌ به‌ کارگیری‌ توانایی‌ها و مشارکت‌ مردم، اجرای‌ طرحهای‌ توسعه‌ای‌ موفق‌ نخواهد بود و موفقیت‌ در صورتی‌ حاصل‌ می‌شود که‌ به‌ مردم‌ آگاهی‌ داده‌ شود که‌ منافع‌ آنان‌ بویژه‌ منافع‌ بلندمدت، شرکت‌ در طرحها و تصمیم‌گیری‌ در مورد سرزمین‌ خود است. لذا توانمندسازی‌ سعنی‌ آگاه‌سازی‌ روستاییان‌ به‌ موسساتی‌ که‌ در مناطق‌ روستایی‌ خدمات‌ می‌دهند. موسساتی‌ مثل‌ تعاونی‌ها، مراکز خدمات، مراکز آموزش‌ و بهداشتی‌ و این‌ آگاه‌سازی‌ باید برای‌ بهزیستی‌ و در نهایت‌ به‌ توسعه‌ منطقه‌ای‌ منجر شود تا مردم‌ به‌ حقوق‌ شهروندی‌ آگاهی‌ یابند. موقعی‌ می‌توانیم‌ در توسعه‌ یک‌ منطقه، مردم‌ را در اجرای‌ طرحها با خود همنوا کنیم‌ که‌ این‌ آگاهی‌ و اصلاحات‌ در مناطق‌ صورت‌ بگیرد.

ب) قابلیت‌های‌ افراد در بعد فنی‌ و شبه‌ فنی:

‌این‌ حوزه‌ کاربردی‌ است. در اینجا بحث‌ آموزش‌ مطرح‌ می‌شود تا افراد از این‌ طریق  متخصص‌ شوند و زندگی‌ خود را تامین‌ کنند. مثلاً‌ به‌ عنوان‌ یک‌ فرد، خانم‌ها را توانمند کرد تا بتوانند از طریق‌ تخصص‌ امرار معاش‌ کنند. آموزش‌ آنان‌ در زمینه‌های‌ صنایع‌ دستی، دامی، هنری، کشاورزی، دانشگاهی‌ و... صورت‌ گیرد. میزان‌ سوادآموزی‌ مردم‌ بالا برود؛ث‌ زیرا بی‌سوادان‌ نمی‌توانند اطلاعاتی‌ پیرامون‌ ارزش‌های‌ اقتصادی‌ داشته‌ باشند. اگر اطلاعات‌ به‌ میزان‌ کافی‌ باشد، نقش‌ بهتر و قدرتمندانه‌تری‌ ایفا می‌کنند. در زمینه‌ کشاورزی‌ راههای‌ کشت‌ نوین‌ و مکانیزه‌ و استفاده‌ از ماشین‌ آلات‌ و تکنولوژی‌ کشاورزی‌ آموزش‌ داده‌ شود. مبارزه‌ بیولوژیک‌ با آفات، ترویج‌ و از تجربیات‌ بومیان‌ در فرآیند تولید استفاده‌ شود.

3-7- ساماندهی‌ افراد و ایجاد تشکل:

«یعنی‌ افراد موقعی‌ که‌ توانمند شدند، به‌ حال‌ خود رها نشوند که‌ در این‌ صورت‌ خیلی کارآمد نخواهند بود» (انصاری‌ 1384)  بنابراین‌ باید در قالب‌ تشکل‌های‌ مدنی، ساماندهی‌ شوند تا بتوانند از امکانات‌ بهره‌مند گردند. دارای‌ اساسنامه‌ و تشکیلات‌ باشند و تشکل‌ آنان‌ ثبت‌ شده‌ باشد تا در مواقع‌ احقاق‌ حق، دچار مشکلات‌ نشوند. وخلاصه‌ آنکه‌ توانمندسازی‌ در صورتی‌ توسعه‌ است‌ که‌ اقشار آسیب‌پذیر و فقرا را از حاشیه‌ به‌ مرکز آورد که‌ به‌ این‌ منظور ایجاد تشکل‌ها خیلی‌ مؤ‌ثر و مفید است.

 

ادامه دارد ....



  • کلمات کلیدی :

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    توانمندسازی (1)
    سرمایه اجتماعی (5) و پایانی
    توانمند سازی (6) و پایانی
    سلام آغازین
    [عناوین آرشیوشده]


    [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com